سائوپائولو بزرگ‌ترین شهر صنعتی برزیل، بیشترین جمعیت با انواع مختلف نژادها را دارد. در این شهر از ژاپنی گرفته تا لبنانی و سوری و ارمنی و اروپایی با هم زندگی می‌کنند. سائوپائولو بهترین موزه‌ها را هم دارد. از طرفی بیشترین محله‌های فقیرنشین هم در همین شهر پراکنده‌اند.

هنگامی که برنامه گشت ما برای دیدار از جاذبه های سائوپائولو آغاز شد، خیلی زود طعم ناامنی، ترافیک و فاصله شدید طبقاتی حاکم بر این شهر را احساس کردیم. راهنمای محلی خیلی مراقب بود جیب بر های احتمالی در مواقعی که برای دیدار سایت ها، خارج از اتوبوس بودیم، به ما نزدیک نشوند. آن قدر ناامنی حاکم بود که در برخی نقاط شهر، ساختمان های اداری و اماکن فرهنگی از قبیل سینما ها تخلیه شده و به جای دیگری انتقال یافته بودند. در مسیر، متوجه افراد فقیر و محله های فقیرنشین شدیم که تقریبا در همه نقاط شهر پراکنده بودند و راهنمای ما سعی داشت این موضوع را به عنوان یک معضل بزرگ کشور برزیل معرفی کند. دیدار ما از قلب شهر، با نام «میدان کلیسای جامع» و اطراف آن بود. از کلیسای جامع زیبای آن با سبک معماری باروک بازدید کردیم و همچنین به موزه آمریکای لاتین رفتیم. در داخل موزه صنایع دستی، آلات موسیقی و پوشاک مردم کشورهای آمریکای لاتین به نمایش در آمده بود.

اما رفتن به پارک بزرگ داخل شهر که محل ورزش شهروندان عادی هم بود، لذت دیگری داشت.

ریودوژانیرو: در همان روز ورود به ریو، هنگامی که برای قدم زدن به ساحل رفته بودم، متوجه صدها تیر و توری شدم که برای فوتبال و والیبال ساحلی کودکان و نوجوانان تعبیه شده است. همچنین مسیری برای پیاده روی، دویدن و اسکیت در کنار ساحل وجود داشت و این همه باعث شده بود به هر طرف که می نگریستم، مردمانی را ببینیم که در حال ورزش هستند. گویی ریو شهر برگزاری المپیک ورزش های همگانی است.

ریو به اندازه مشهد کبوتر دارد، البته نه در حرم، بلکه در حریم دریا، از روی زمین دانه برمی چیدند و کسی آزارشان نمی دهد. بچه های برزیلی را دیدم که دقایق طولانی با توپ روپایی می زدند، بدون آن که توپ را به زمین بیندازند.

در ساحل کوپاکابانا بازارچه شبانه ای وجود دارد که از ساعت ۱۸ تا ساعت ۲۴ برپا بود. در آن صنایع دستی، تی شرت و لباس های ارزان و بیشتر اجناسی که گردشگران به عنوان سوغاتی تمایل به خریدشان دارند، فروخته می شد. بیشتر مشتریان این بازار، گردشگرانی بودند که در هتل های متعدد رو به ساحل مستقر بودند.

ریودو ژانیرو

در گشت هایی که در شهر ریو داشتیم، از یک کلیسای جامع که 30 سال قبل و به سبک مدرن ساخته شده بود و همچنین استادیوم «ماراکانا» که بزرگ ترین استادیوم جهان با ظرفیت ۱۲۰ هزار نفر است، دیدن کردیم. وقتی به استادیوم رسیدیم، راهنما علاقه وافری برای ارائه اطلاعات نشان داد و گفت مجسمه مردی که در جلوی در ورودی استادیوم قرار دارد و توپی را در یک دستش نگه داشته و جام را با دست دیگر بر بالای سر برده، بلینی کاپیتان سال های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ تیم ملی فوتبال برزیل است. او برایمان گفت استادیوم ماراکانا را برای بازی های جام جهانی ۱۹۵۰ ساخته اند و ادامه داد که در یک بازی سال ۱۹۶۹، ۱۸۸ هزار نفر پول بلیت پرداخت کردند و به این استادیوم وارد شدند و این یعنی رکورد بیشترین تعداد تماشاگر در این استادیوم تا به امروز. قرار است فینال بازی های جام جهانی ۲۰۱۴ در همین استادیوم برگزار شود و این موضوعی است که بر سردر ورودی استادیوم نوشته اند.

نماد شهر ریو دو ژانیرو، مجسمه مسیح است که بر فراز شهر و بر بالای کوه کوروکوادا، با آغوش باز به نظاره ایستاده است. مجسمه ۳۰ متر ارتفاع دارد که با احتساب پایه، ۳۸ متر می شود. صورتش رو به شرق و اورشلیم است. شب هنگام که نورافکن ها، این مجسمه سفید را میان آسمان تاریک روشن می کنند، حس غریب و لطیفی در دل ایجاد می شود و ناخودآگاه بر بیداری خدا هنگام خواب انسان، تاکید می کند. مسافری که در شب آخر نگاهش را برای لحظاتی به این منظره عادت می دهد، خاطره ریو و برزیل را دیگر فراموش نخواهد کرد. (ضمیمه چمدان)

آرش نورآقایی