انتشار تصاویری عریان از یک گروه 10 نفره از گردشگران اروپایی و کانادایی در قله کوه «کینابالو» در ایالت «صباح» مالزی دردسر ساز شد.

مالزی

 به گزارش جام جم آنلاین، چند روز پس از انتشار عکس ها ، صبح روز جمعه زلزله ای به بزرگی 6 ریشتر سواحل غربی مالزی در ایالت صباح را لرزاند و پس از آن کاربران شبکه های اجتماعی بار دیگر این زلزله را به برهنگی کوهنوردان و گردشگران در قله کوه مرتبط دانستند.

قله کینابالو در پارک دولتی کینابالو در شرق مالزی در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد. این مکان برای مالزیایی ها محل مقدسی به شمار می رود و آنها این منطقه را محل آسایش ابدی اجداد خود می دانند.
در بین تصاویر منتشر شده تصویری وجود داشت که قسمت بالاتنه آن بطور کامل عریان بود. این موضوع مقام های قضایی مالزی را وادار به اقدام کرد. این عکس متعلق به یک دختر جوان انگلیسی به نام «الینور هاوکینز» بود. پس از این ماجرا نیروهای امنیتی مالزی ضمن بازداشت این دختر، برای چند روز او را به حکم دادگاه حبس کردند.

این هیاهو دیروز و با بازگشت این دختر بریتانیایی به کشورش پایان یافت، اما پرسش های زیادی را بدون پاسخ گذاشت.

این ماجرا باید برای ما ایرانی ها از دو جنبه آموزنده باشد. نخست اینکه هر توریستی که وارد کشوری می شود، موطف یه احترام به قوانین کشور میزبان است و در صورتی که تخلفی از کسی سر بزند سیستم قضایی کشور میزبان حق دارد تا با فرد خاطی برخورد کند و رسانه ها نباید این گونه القا کنند که این اقدامات به نوعی، گردشگر گریزی در کشور را دامن می زند.

دومین درسی که این رویداد به ما می آموزد کمی قابل تامل تر است.

پر واضخ است که ماجرای اخیر باید ما ایرانی ها را به یاد داستان مشابهی بیندازد که چند سال پیش در کشورمان اتفاق افتاد اما در آن، هیاهوی وسیعی در شبکه های اجتماعی علیه این اعتقاد که؛ «برهنگی و عریانی می تواند منشا بلایای طبیغی باشد»، به راه افتاد.

در آن زمان حجت الاسلام «کاظم صدیقی» خطیب نماز جمعه تهران از نحوه پوشش زنان گلایه کرد و بر اساس احادبث و روایات متقن و مسلم اسلامی آن را به بلایای طبیعی که در جامعه رخ می دهد ربط داد.

چرا در ماجرای حجت الاسلام صدیقی، با مسئله برخورد سیاسی و همراه با تمسخر هشدارهای یک دین راستین شد، اما درباره باور مالزیایی ها که (درباورهای بومی از قبیل کوه مقدس) هیچ سابقه محکم دینی (مانند نص صریح قرآن مجید) و ارتباطی با مابعدالطبیعه مشاهده نمی شود و عمدتا چند سالی بیش نیست که از زندگی بسیار ابتدایی خود دور شده اند اینگونه برخورد به اصطلاخ متمدنانه می شود تا جایی که دختر خانم بریتانیایی پس از بازگشت به وطنش در نخستین اظهار نظرش، اقدام خود را احمقانه توصیف کرده و از اینکه مردم صباح را ناراحت کرده عذر خواهی هم می کند.

اظهارات خطیب حمعه تهران هم به شکلی سوال برانگیز مانند اقدام خانم ایلنور و حتی بسیار بیشتر از این، در سطح شبکه های اجتماعی و رسانه های گروهی بازتاب داشت و حتی موجب حرکت فمنیستهای جهان علیه این اظهارات شد تا جایی که حتی صفحه ای هم در ویکی پدیا علیه این اظهارات باز کردند.

همزمان با این حرکت ها، بسیاری از فعالان فضای مجازی عمدتا جهت دار با انقلاب اسلامی و ایران، چه در داخل و چه در بیرون از کشور ،اظهارات نظرهایی علیه سخنان امام جمعه تهران داشتند و این در حالی بود که ایشان بر اساس احادیث و روایات معتبر اسلامی چنین اظهار نظری را داشتند. روایاتی که به عینه در جای جای قران کریم آمده است؛ آیه ۳۰ سوره شوری، آیه ۴۱ سوره روم، آیه ۹۶ سوره اعراف، آیه ۵۴ سوره انفال، آیه ۱۱ سوره رعد، آیه ۲۱ سوره مومن.

اما پرسشی که در اینجا ذهن نگارنده را به خود مشغول داشته این است که چرا به آن ماجرا با آن هیاهوی بسیار زیاد و البته منفی پرداخته شد در حالیکه در مورد اخیر که مربوط به یک دختر بریتانیای بود با موضوع اینقدر متفاوت برخورد شد.

پرسش دیگر اینکه چرا در ماجرای حجت الاسلام صدیقی، با مسئله برخورد سیاسی و همراه با تمسخر هشدارهای یک دین راستین شد، اما درباره باور مالزیایی ها که (درباورهای بومی از قبیل کوه مقدس) هیچ سابقه محکم دینی (مانند نص صریح قرآن مجید) و ارتباطی با مابعدالطبیعه مشاهده نمی شود و عمدتا چند سالی بیش نیست که از زندگی بسیار ابتدایی خود دور شده اند اینگونه برخورد به اصطلاخ متمدنانه می شود تا جایی که دختر خانم بریتانیایی پس از بازگشت به وطنش در نخستین اظهار نظرش، اقدام خود را احمقانه توصیف کرده و از اینکه مردم صباح را ناراحت کرده عذر خواهی هم می کند.

به نظر می رسد «واقعیت» هم یک امر نسبی است و بیشتر به این باز می گردد که یک حرف و واقعیت از سوی چه کسی، چه ملتی، و چه دینی مطرح می شود تا بعد درباره آن قضاوت شود.

تا این برای ما ایرانی ها درس عبرتی باشد مبنی بر اینکه نخست هر توریستی که وارد کشورمان می شود باید به قوانین ما احترام بگذارد دوم اینکه، هر استدلالی که در ایران برای برخورد با معضلات اجتماعی و طبیعی می شود، صرفا نشانه عقب افتادگی نیست، بلکه مورد اعتقاد سایر ملل نیز است. ضمن اینکه استدلال هایی که در ایران درباره برخی تحولات اجتماعی و طبیعی صورت می گیرد سرمنشا اعتقادی دارد که آن هم برگرفته از قرآن، احادیث و روایات معتبر است.

جام جم آنلاین- حسین امیری