سید محمد بهشتی معتقد است؛ ما سازهایمان در حوزه معماری از کوک خارج نشده است، بلکه گوش‌هایمان از کوک خارج شده است، طوری که صدای به هنجار را تشخیص نمی‌دهیم.

نمایشگاه اودلاجان

به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، یکشنبه‌ی گذشته (16 خرداد) نمایشگاه عکس «اودلاجان، حرفی از هزاران» در پردیس باغ ملی دانشگاه هنر برپا و قرار شد تا 24 خرداد ماه میزبان نمایشگاهی از عکس‌های بافت تاریخی «اودلاجان» در تهران باشد. اقدامی که به همت انجمن علمی دانشکده معماری دانشگاه هنر برگزار شد، اتفاقی که سیدمهدی حجت و سید محمد بهشتی آن را تقدیر کردند.

بر این اساس پروژه مستندنگاری اودلاجان به عنوان یک پروژه‌ی درسی در سال ۱۳۹۰ توسط تنی چند از دانشجویان معماری دانشگاه علم و صنعت آغاز شد که در ادامه دانشگاه هنر و تفرش به پروژه پیوستند و تا به امروز ۱۲۰ دانشجوی علاقه‌مند در آن همکاری داشته و موفق به ثبت خانه تاریخی فرج‌الله خان در بافت تاریخی اودلاجان شده‌اند و حالا به این بهانه نمایشگاه عکس اودلاجان در زیر زمین بنای شرقی مجموعه قزاقخانه توسط دانشگاه هنر و با همت دانشجویان و اساتید برپا شده است.

در حال حاضر نیز۳۰ درصد از بافت تاریخی اودلاجان شامل ۸۰۰ خانه تاریخی باقی مانده که تنها ۲۰ واحد آن ثبت میراث شده و بقیه در خطر تعرض و تخریب‌اند.

متأسفانه امروزه معماران تنها متوجه شکل بناهایشان هستند

مهدی حجت، بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی، درباره برگزاری این نمایشگاه نخست یک پرسش اساسی را مطرح می‌کند که ما با این ساختمان‌های قدیمی چه می‌خواهیم بکنیم و چرا آنها را حفظ، مرمت و احیا می‌کنیم؟

قائم مقام پیشین سازمان میراث فرهنگی می‌گوید: موضوع علم معماری شکل زندگی انسان است نه شکل ساختمان. شکل ساختمان وسیله‌ای است در دست معمار که بوسیله آن شکل زندگی انسان تغییر می‌کند. معماران موظفند که فکر کنند مردم چگونه زندگی کنند و براساس تشخیصی که می‌دهند ساختمان‌هایی می‌سازند که باعث می‌شود مردم به آن شکل زندگی کنند.

وی ادامه می‌دهد: اخیراً هدف جایش را با وسیله عوض کرده است و متأسفانه امروزه معماران تنها متوجه شکل بناهایشان هستند نه فکر زندگی‌هایی که در اثر شکل بناها ایجاد می‌شود. اگر همین موضوع را به حوزه مرمت هم ببریم، همین طور است. یک وقت کالبد را نگه‌داری می‌کنید و به آن کاربری می‌دهید، اما موضوع اصلی مرمت زندگی است نه مرمت کالبد. تعمیر از کلمه «عَمَرَ «برگرفته شده که آن نیز از «عُمر» اقتباس شده است. بنابراین باید پیوند عمیقی بین معماری، مرمت و روح اثر و زندگی جریان یافته در آن وجود داشته باشد.

عجیب نیست که یک افغانی باید در اودلاجان زندگی کند

رییس ایکوموس ایران می‌گوید: این آبادانی و مرمت متوجه کالبد نیست، کالبد وسیله است. آبادانی آن کالبد باید سبب شود زندگی درون کالبد احیا شود. در عصر کنونی زندگی تغییر کرده و یکسری چیزها فراموش شده و برخی موارد دیگر برای ما مهم شده است ، بنابراین عجیب نیست که یک افغانی باید در اودلاجان زندگی کند.

وی با اشاره به این که انسان یکسری نیاز و خواسته دارد، می‌افزاید: نیازها مانند خوردن و خوابیدن تقریباً با حیوانات مشترک است .خواسته‌های انسانی مثل زیبایی، عدالت، امنیت و… و یک اثر معماری درست هم به نیازهای انسانی پاسخ می‌دهد هم به خواسته‌ها. امروز وقتی وارد آپارتمان خود می‌شوید با چند کلید برق، آسانسور، آتش، آب و… همه چیز مهیا می‌شود به عبارتی آسایش انسان فراهم است، اما برای دیدن یک گنجشک باید به پارک بروید .دیدن آسمان هم تقریباً هیچ جا ممکن نیست. به عبارتی خواسته‌های انسانی به نفع نیازها کنار گذاشته می‌شوند.

او بیان ‌می‌کند: معماران و مرمتگران علیه کسانی که نیازشان با بناهای معمولی برآورده نمی‌شود و می‌خواهند بلند‌مرتبه سازی کنند، چه می‌توانند انجام دهند؟ آیا می‌توان به زور یک بنا را حفظ کرد؟ آیا باید صرفا این گونه بناهاو محوطه‌ها و بافت‌ها را موزه کرد؟ پس تکلیف روح انسانی و ارزش‌های زندگی چه می‌شود؟ آیا صرف آمدن آدم‌های جدید با مشخصات تازه برای کاری دیگر در این بناها و بافت‌ها صحیح است؟

مرمتگر و احیاگر باید احیاکننده ارزش‌های انسانی باشند

حجت ادامه‌ می‌دهد: قبلا در همین خانه‌های قدیمی همه قربان و صدقه هم می‌رفتند و امروز همه در آپارتمان‌ها حتی حاضر نیستند به روی هم نگاه کنند. ما چه چیز را حفظ و احیا می‌کنیم؟ شاید برخی بگویند در یک جریان عمومی معمار چه کاره است؟! او هم تسلیم همین جریان است، اما اگر معمار را محصول شکل زندگی بدانیم که وسیله در دستش کالبد بنا است یا مرمتگر و احیا گر را احیا کننده ارزش‌های انسانی بدانیم آنوقت ما به آدم‌های دیگری تبدیل می‌شویم.

وی با اشاره به آیه‌ای از قرآن که می‌فرماید؛ «کسانی که کافرند مجاز به تعمیر خانه خدا نیستند» توضیح می‌دهد: فقط کسانی که دارای ایمان هستند می‌توانند خانه خدا را مرمت کنند. با دیدگاه امروزی تعمیر کردن یک علم است به ایمان نیازی ندارد و شاید این سخن عجیب به نظر برسد، اما به تعبیر گذشتگان مرمتگر جان اثر را بوسیله کالبد آن ایجاد می‌کند و ارزش‌های انسانی و روحانی را در آن کالبد احیا می‌کند. آنوقت است که متوجه می‌شوید جایگاه معماری چقدر امروز در ذهن ما تنزل یافته است.

چرا این موج شهر ما را از تمام ارزش‌های اخلاقی و انسانی خارج می‌کند؟

او بیان می‌کند: امروز باید مشخص شود چه کسانی شکل زندگی ما را تعیین می‌کنند. چرا آلونک‌هایی برای زندگی ما ساخته می‌شود و چرا این موج شهر ما را از تمام ارزش های اخلاقی و انسانی خارج می‌کند؟ چه کسانی باید تلاش کنند؟ همین دانشجویان خوش فکر و پر توان. معماری وقتی موفق می‌شود که مسیر فراهم شده برای شکل جدید زندگی در راه درست قرار گیرد. پس صرف ثبت اثر مهم نیست. مهم اقدامی است که باید برای برگرداندن روح و ارزش زندگی به این بناها انجام داد.

دانشجویان تیز بین رصدکننده رفتار مسؤولان هستند

مهدی معمارزاده ـ کارشناس میراث فرهنگی استان تهران ـ درباره برپایی این نمایشگاه می‌گوید: «نمایشگاه عکس اودلاجان ضمن برانگیختن حس تاسف از حجم تخریب‌ها و بی‌توجهی به ارزش‌های معماری و هنری که دامنگیر بافت‌های تاریخی پایتخت کشور شده است، یک پیام هم به همراه داشت که چشمانی تیزبین در حال رصد کردن رفتارهای مدیران، مشاوران، پیمانکاران و دستگاهای متولیست و همچنین نشان از شایستگی‌های جناب آقای دکتر اکرمی ریاست دانشگاه هنر و همکاران ایشان در احیای این مجموعه گران‌سنگ می‌داد که پس از سال‌ها رکود با حضوری توانمند نجات مجموعه را با همه کمبودها وپی گرفته‌اند.

مشکلات ثبت و بازه زمانی

فرهاد نظری ـ مدیرکل ثبت آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی ـنیز درباره اقدامات دانشجویان برای مستندنگاری توضیحاتی داد، او با اشاره به مشکلات بازه زمانی ثبت آثار توضیح می‌دهد: در این بازه گفته شده آثاری که تا اختتامیه زندیه ساخته شدند واجد ارزش هستند که این یکی از چالش‌های مهم دفتر ثبت با محاکم قضایی است. البته در سال 1323 این قانون موکول به اول مشروطه می‌شود و شامل اماکن عمومی که تا این تاریخ ساخته شده نیز می‌شود. در سال 1352 هم قانون دیگری تصویب می‌شود به نام قانون ثبت آثار ملی که در آنجا محدوده‌ی زمانی به طور کلی برای یکسری از آثار برداشته و گفته می‌شود هر اثری که دارای شأن تاریخی باشد صرف نظر از زمان پیدایش می‌تواند در فهرست آثار ملی بگنجد.

وی تأکید می‌کند: از سال 1310 که نخستین اثر به ثبت رسیده تاکنون 31 هزار و 500 اثر غیر منقول شامل بناها، محوطه‌ها و … به ثبت رسیده، اما میزان آثار واجد ارزش بسیار بیشتر است. به عبارتی در 85 سال این تعداد اثر به ثبت رسید و شاید 85 سال دیگر زمان نیاز باشد تا همه آثار ثبت شود.

مستندنگاری یک نمره یا مقاله علمی ـ پژوهشی محسوب شود

او ادامه می‌دهد: راه میان‌بر برای ثبت این آثار ارزشمند استفاده از ظرفیت دانشگاه‌ها است. دانشگاه هنر برای نخستین بار پرونده یک اثر را پیشنهاد کرده و به ثبت رسانده است. ما نیز این پیشنهاد را به وزارت علوم کردیم که اگر ممکن باشد برای ثبت هر اثری که مستخرج از پایان‌نامه باشد معادل یک نمره یا یک مقاله علمی ـ پژوهشی برای هر دانشجو و استاد راهنما فرض بکنند که پیوندی بین دانشگاه و سازمان میراث برای ثبت و حفظ آثار انجام شود.

گنج‌نامه هنوز جزو غنی ترین منابع اطلاعاتی درباره بناها است

سید محمد بهشتی نیز در این‌باره می‌گوید: امروزه تنها سند مکتوب باقی مانده که از طریق آن می‌توانیم اسنادی از معماری بدست آوریم «گنجنامه» است که در دانشگاه شهید بهشتی تهیه شد و ماحصل تلاش 30 ساله دانشجویان این دانشگاه است که حدود 700 اثر را در بر می‌گیرد. بعدها در دانشنامه تاریخ معماری که تأمل کردیم تمام کتاب‌هایی که در مورد تاریخ معماری ایران مستقیم و غیر مستقیم به این موضوع پرداختند مجموعاً نقشه 250 بنا را داشتند. بنابراین گنج‌نامه هنوز جزو غنی‌ترین منابع اطلاعاتی درباره بناها است. هر چند بعدها دانشنامه تاریخ معماری تهیه شد و بسیاری از اسناد سازمان میراث فرهنگی هم در این رابطه در دانشگاه منتشر شد، اما این کتاب همچنان بهترین منبع است. از این رو باید گفت کارهای دانشجویان در زمینه جمع‌آوری اسناد همیشه قابل تقدیر و بسیار مهم است.

رییس اسبق سازمان میراث فرهنگی اظهار می‌کند: خوشبختانه ما به اندازه همه دنیا دانشکده معماری داریم (حدود 600 واحد) بنابراین با کمک دانشجویان این دانشگاه‌ها در همان مناطق می‌توان به دنبال اثر و مستندنگاری آن رفت.

وی همچنین اعلام می‌کند که پژوهشگاه میراث فرهنگی آمادگی کمک و همکاری با دانشجویان در این زمینه را دارد و تفاهم‌نامه‌ای در این‌باره تا چند وقت دیگر بین پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و دانشگاه هنر بوجود می‌آید.

در دوره جدید ما متأسفانه آرامش را گم کردیم

بهشتی نیز ضمن تفکیک آرامش از آسایش توضیح می‌دهد: می‌توان کل یک بنای دوره قاجار یا صفوی را نقشه‌برداری کرد، اما آشناییتی بین خود و آن بنا ایجاد نکرد. اگر مستندنگاری منجر به آشنایی به هر میزان بشود از جمله برکاتی است که این فرصت را می‌دهد که بالاخره پیغام سروش شنیده شود.

رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیان می‌کند: همه بناهای جهان باید آسایش و آرامش را تأمین کنند. در دوره جدید ما متأسفانه آرامش را گم کردیم. در دوران گذشته از جارو کردن تا پخت و پز تا شستن و روبیدن و نگهداری غذا در پاچال همه و همه زحمت‌هایی بود که در اثر نبود آسایش برای انسان فراهم می‌شد، اما آرامش وجود داشت البته آسایش هم در ظرف وجودی خودش در آن زمان بود، ولی به سختی و مشقت بدست می‌آمد.

ما گوش هایمان از کوک خارج شده است

وی این پرسش را مطرح می‌کند که چه چیزی در خانه‌های قدیمی با وجود نبود تکنولوژی و پله‌های بلند و نبود سیستم سرمایشی و گرمایشی همچنان دل آدم‌ها را با خود می‌بَرَد و حالشان را خوب می‌کند و فیلشان را یاد هندوستان می‌اندازد؟ و در ادامه بیان می‌کند: با آمدن توسعه ده‌ها سال است که ما دیگر به این «فیل «وجودمان توجه نمی‌کنیم و به آن رسیدگی نمی‌کنیم. من معتقدم ما سازهایمان در حوزه معماری از کوک خارج نشده است، بلکه ما گوش‌هایمان از کوک خارج شده است طوری که صدای به هنجار را تشخیص نمی‌دهیم. اگر ساز از کوک خارج شده بود می‌توانستیم خودمان برایش کاری بکنیم، اما وقتی اشکال از گوش است چه باید کرد؟

امروزه بنگاه املاک نمی‌داند خانه «باحال» یعنی چه!

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی با اشاره به این که بناهای تاریخی مانند سازهای کوکی هستند که می‌توانیم گوشمان را با آن کوک کنیم، می‌افزاید: البته نه در عرصه آسایش بلکه در عرصه آرامش. امروزه بنگاه املاک نمی‌داند خانه «باحال «یعنی چه! از نظر او خانه باحال باید سنگ گرانیت، کولر، آسانسور، چند تا اتاق، سرویس بهداشتی و… داشته باشد. به نظرم یک پروژه برای دانشجویان معماری بگذارید تا آنها بروند به دنبال آن که معیارهای خانه خوب را از بنگاه‌های املاک جویا شوند.

ساختمان‌های امروزی ما به شکل مضحکی متضمن آسایش هم نیستند

وی در عین حال تأکید می‌کند: حتی ساختمان‌های امروزی ما به شکل مضحکی متضمن آسایش هم نیستند. در یک خانه 350 متری در طبقه 11 برجی که کل شهر زیر پایت هست چرا باید از آشپزخانه عبور کنید و به پذیرایی برسید و از پذیرایی به نشیمن برسید. خوب حال این خانه خراب است چرا که معمار آن حتی روابط فضایی این ساختمان را متوجه نشده است. گوش‌های ما حتی در آسایش هم از کوک خارج شده است.

او بیان می‌کند: ما باید به سمت آسایشی باشیم که تضمین‌کننده آرامش و کیفیت زندگی ما باشد، نه وجه کمی زندگی ما .این اساس معماری است. اگر قرار نبود آرامش در خانه تضمین شود که اصلا نیازی به معمار نبود. معمار تضمین کننده‌ی کیفیت زندگی و آرامش است، اما امروز ما موضوع آرامش را از خاطر برده‌ایم.