گنبد سلطانیه

استاد دانشگاه هاروارد گفت: اگر دیوارهای گنبد سلطانیه را بردارند ساختمان از جایش تکان نمی‌خورد، چون سیستم عجیب قوس های داخلی در آن حالت ایستایی بنا را تضمین می‌کند.

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از روابط عمومی فرهنگستان هنر، نشست تخصصی «بررسی یافته‌های جدید مرمت گنبد سلطانیه» در مجموعه هنرپژوهی نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شد. در این برنامه، «ماركو جیووانی برامبیلا» دكترای معماری و شهرسازی پلی تكنیك میلان، استاد دانشگاه هاروارد، پنسیلوانیا و UCLA به ارائه یافته‌های جدید در مرمت این بنای ارزشمند پرداخت.

وی افزود: «در عكس‌های هوایی ۵۰ سال گذشته مربعی می‌بینیم كه دور آن خندقی وجود داشت و در محدوده آن مقدار زیادی تپه و تل و… موجود بوده كه بر اثر حفاری‌های غیرقانونی از میان رفته است. همچنین می‌دانیم مسجد بسیار بزرگی در آنجا بوده است كه در خارج شهر واقع بود. پس از حفاری‌های باستانی شناسی بازاری در آنجا كشف شد اما این روزها یا زمین‌های اطراف بنا به كشت و كار كشاورزی تبدیل شده است یا آثاری از آن باقی نماده است.»

وی سپس با نمایش تصاویری از گنبد سلطانیه اشاره كرد: «بر طبق آخرین عكس و طراحی‌هایی كه جهانگردان مختلف از گنبد سلطانیه داشته اند توانستیم به طرحی دست بیابیم كه حدود ۱۰ متر دیوار برج و بارو در اطراف بنا بوده است. ۳۵ سال پیش طی یكی از برنامه های مرمتی، گوشه یكی از برج ها پیدا شد. حفاری ها ادامه داشت و قسمت دیگری از دیوار را یافته شد. با حفاری هایی كه ۱۸ سال قبل توسط دكتر میرفتاح انجام شد تمام این برج و بارو در آمد. نكته مهم در این باره شهرسازی و نزدیك شدن به المان شهرسازی داخل قلعه است. بر اساس یافته ها دو دروازه در شمال و جنوب بنا موجود است كه مربع را به دو قسمت تقسیم كرده است. برای این كه تجسمی از فضای ۳۰۰ متر در ۳۰۰ متری بنا داشته باشیم سعی كردیم با علم به فرهنگ آن زمان بنا ها را در قسمت های مختلف قلعه سلطانیه جایگزین كنیم مثلا باغی كه تاج الدین برای خود در گوشه آن درست كرده بود را تصور كنیم و وقتی این جایگزینی را انجام دادیم كمبود فضا به وجود آمد.»

برامبیلا با ذكر این كه در تمام معماری مغول و چین در ورودی در جنوب قرار داشته است توضیح داد: «در سلطانیه در ورودی در شمال قرار داردكه المانی ایرانی ست و وارد معماری آنها شده است. وقتی از دروازه ۹۰ درجه می‌گردیم وارد فضای هشتی می‌شویم، پس از آن وارد حیاطی می‌شویم كه بعد از آن این ستون ها حالتی بسیار شاهانه و سلطنتی می‌گیرند كه در معماری ایران بسیار بی نظیر است و جایی در ورودی كاخ به این عظمت نمی‌شناسیم. نزدیك شدن به سلطان در آن زمان پروتكلی داشت كه این حالت بسیار عظیم كه فرد را مجبور می‌كند از كریدور بگذریم بی‌نظیر است. ستون های كاخ دارای جزییات دقیقی هستند كه فضای بسیار اشرافی را در ورود به گنبد ترتیب می‌دهند. اما موضوع كمی گیج كننده در كاخ این است كه بعد از ستون‌ها به حیاطی می‌رسیم كه در آن دیواری قرار دارد. برجی داخلی به ارتفاع دوونیم متر در آنجا وجود دارد كه با بازسازی ها ما به این نتیجه رسیدیم كه باید راهی در آن ادامه داشته باشد … در اثر حفاری ها به دیوار كوچكی با ته ستون های بزرگی در جنوب آن رسیدیم و به این نتیجه رسیدیم كه بعد از آن دیوار باز می‌گردد و راهرویی یا خیابانی می‌شود كه دور ان می‌چرخد و بعید نیست این ته ستون های بزرگ درگاه عظیمی باشد. وقتی دو دیوار ادامه داشته باشد حالت برج در برجی به وجود می‌آید كه در معماری ایلخانی آن زمان منحصر به فرد است. وقتی در نزدیكی ساختمانی فضای بسته دارید یعنی فرد وارد شده را مجبور می‌كنید تا هركس كه وارد می شود به دیوار برخور د میكند و دور آن بگردد و وارد شود كه این روش با روحیه ورود به فضای داخلی قصر ها در زمان ایلخانیان كه ورود از جنوب بوده تطبیق میكند.»

استاد دانشگاه هاروارد به تشریح دروازه‌های این بنا پرداخت و ادامه داد: اما مطلب بسیار جالبی كه در مورد دروازه‌های این بنا وجود دارد این است كه به عنوان نمونه دروازه جنوبی هیچ ارتباطی به دروازه شمالی این بنا ندارد و ستون‌های اشرافی كه در این مسیر تعبیه شده است راه اصلی ورودی به غرب این بناست. درب جنوبی یا دروازه جنوبی نیز مانند یك دروازه عملی یا خصوصی است كه یا دروازه خصوصی است كه منحصر به افراد خاص بوده یا بیشتر برای كار مورد استفاده قرار می‌گرفته است یعنی اجناس از این دروازه ورود پیدا می‌كرده و حالت عملیاتی آن نمود بیشتری دارد.

سپس «ماركو جیووانی برامبیلا» به وجود خندق‌هایی كه در اطراف این بناست اشاره كرد و ادامه داد: «وجود خندق از نظر تاریخی به اثبات رسیده ولی متاسفانه كسانی كه اطلاعاتی درباره آن داده‌اند شفاهی و بسیار ضد و نقیض است. اما می‌شود از اطلاعات جنبی و موجود درباره خندق‌هایی كه در آن زمان حفر می‌شد، احتمال داد كه عرض این خندق ۱۷ متر بوده اما درمورد عمق آن هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست اما در مقایسه با خندق‌های موجود در آن زمان تقریبا عمقی برابر ۴ یا ۵ متر داشته است. »

وی به تشریح انواع خندق به لحاظ معماری و ساخت آن پرداخت و افزود: «ساخت خندق به دو گونه بوده است یكی از آن‌ دو، آب با دیوارهای بنا تماس مستقیم داشته و دیگری خندقی كه فضایی میان خندق و دیوار وجود داشته و خندق دور یك فضایی را می‌گشت و در گنبد سلطانیه از روی نقشه باید از نوع دوم بوده باشد و حتما در ورودی مستقیما به روی خندق باز نمی‌شده و باید فضایی وجود داشته باشد كه روی آن حركت كند.»

وی به سوالاتی كه در مورد ساخت این بنا وجود دارد اشاره كرد و تصریح كرد: «یكی از سوالاتی كه در مورد این بنای عظیم وجود دارد، آن است كه ساخت آن از كجا الهام گرفته شده است؟ طبیعتا ساختمان‌ها و بناهایی بوده كه شاهان مغول آن را دیده‌اند و شكی در آن نیست كه مقبره سامانی و مقبره سلطان سنجر از جمله این بناها به شمار می‌روند و می‌توان شباهت‌هایی نیز به لحاظ روحیه و خواست‌ها در آن یافت ولی وقتی ما این بناها را در یك اِشِل معماری مورد بررسی قرار می‌دهیم، به لحاظ تكنیك معماری، ایستایی و سازه‌ هیچ ربط و ارتباطی نمی‌توانیم میان این بنا و دیگر بناهای موجود در آن دوران بیابیم.

وی ادامه داد: «پس از مطالعاتی در دهه ۷۰ در اروپا متوجه شدمی، هر گنبدی كه داریم رانش‌هایی دارد كه باید از آن جلوگیری كرد. اطلاعات سیستم‌های گنبدهای دنیا عوض شده و در مورد حلقه بتونی كه گذاشته شده است تمام اروپا در سال‌های ۶۰ و ۷۰ گنبد را به عنوان نیم‌دایره‌ای می‌دید و براساس كتاب‌های مدارس و مطالعاتی كه ‌شد گفتند گنبد گنبد است و رانش‌هایی تولید می‌كند و گنبد هرچه قوسش كمتر باشد مقدار رانش آن نیز به همان میزان كم است. مطالعاتی نشان داد در گنبدهای تخم مرغی مقدار رانششان آنقدر كم است كه نسبت به سیستمی كه رانش را می‌گرفتیم تاثیری ندارد و دیدگاه ما عوض می‌شود و این رینگ بتونی كه گذاشته خریداری بیمه و خود گنبد به صورت هوگویی دیده نشده و حلقه‌ای كه گذاشته شده جنبه مثبت و منفی دارد و جنبه منفی آن این است كه این ساختمان یكپارچگی دارد واز این لحاظ خوب است. »

وی با توجه به یك تحولات در سیستم‌های ایستایی و فهمیدن ساختمان‌ها توضیح داد: «عملا سیستم ایستایی این ساختمان یك سیستم هشت ضلعی كه ستون‌ها به سمت بالا می‌رود كمتر و كوچكتر می‌شود تا جایی كه یك مناری از آن می‌ماند و یك ستون بزرگی فضاهای داخلش كنده می‌شود و به مرور زمان که ساختمان بالا می رود ستون ها خالی می‌شوند و کوچکتر می شوند تا حدی که فقط مناری از آن باقی می ماند. ما سعی کردیم برای فهمیدن خودمان آن را به این صورت ارئه دهیم یعنی یک ستون بزرگی که آرام ارام فضای داخلش کنده می شود تا میرسد به زیر جایی که باید رانش های خود گنبد باشد در عمل چیزی وجود ندارد و باید بگویم بعضی از این فضا ها کارایی ندارند یعنی عملا معمعار آن زمان با علم این که ساختمان را سبک کند این فضا ها را کنده و باز کرده تا تمام سیستم فضایی ساختمان را سبک کند چرا حقیقتش را نمیدانسته ولی فرهنگش را می فهمیدیم. »

این پژوهشگر با اشاره به این كه سلطانیه فنداسیون و پی ندارد توضیح داد: «زمانی که ساختمان شروع به بالا رفتن می‌کند فضاهای باز را می‌بینیم و این دیوار ها بار بر نبودند یعنی اگر این دیوارها را بردارند ساختمان از جایش تکان نمی‌خورد، چون سیستم عجیب قوس های داخلی در آن حالت ایستایی بنا را تضمین می‌کند. این گنبد دو جداره است. داخل خود این جداره های داخلی تمامش قوس است، در سلطانیه ۳.۴ قوس داریم و از نظر خود سیستم ایستایی حالتی دارد که اگر فشار به جایی از آن وارد می شود این باعث می شود که سیستم های قوس نیرو ها را طوری دور خود تنظیم کند که بلافاصله جبران آن ضرر را کرده باشد. تمام این قوس های اولیه دومی و ثانوی با هم عمل می‌کنند. نداشتن نشست نكته مهم دیگری که در معماری‌های اسلامی منحصر به فرد است. در ساختمانی که ۷۰۰ سال قدمت داشت. در تمام این ساختمان که گفتیم ۱ متر پی دارد یا ندارد هیچ جای حرکتی که یک طرف آن بنشیند ندارد. تمام این بازی هایی که در قوس های مختلف اتفاق می‌افتد هر بخش، بخش دیگر را جبران می‌کند و این قوس ها سیستم ایستایی آن را تامین می‌کند.»

وی در انتها به نوشتن برنامه هایی از نظر محاسبات ایستایی برای مناره ها اشاره كرد و ادامه داد: «با استفاده از این برنامه ها بررسی می‌‌شود كه قوس ها و مناره ها به چه صورت کار می‌کرد.»