خانه تهران

روایت است رابعه عدویه عارف قرن دوم هجری، در مناجاتش می‌گفت: «خداوندا…! اگر تو را از خوف دوزخ می‌پرستم، در دوزخم بسوز، و اگر به امید بهشت می‌پرستم، بر من حرام گردان.»

 شاید کمی عجیب باشد، اما قصد مالکان کاخ یا خانه باغ «ثابت پاسال» برای تخریب این بنا و ساخت مجموعه ای تجاری مسکونی به جای آن و خبرهایی که در چند ماه اخیر بر سر این خانه منتشر می شد، مرا یاد مناجات های این بانوی عارفه انداخت تا از خود بپرسم اگر سازمانی برای حفظ و نگهداری بناهای تاریخی در ایران تأسیس نمی شد، آیا امروز اثری از همین چند بنای نجات یافته از دست برج سازان و بسازبفروشان، باقی می ماند؟

می گویند خانه ثابت پاسال با بیش از یک هکتار مساحت بزرگ ترین خانه تهران است و ساختمانش مشابه قصر «لو پتی تریانون» یکی از کاخ های جانبی ورسای در فرانسه است و قدمتی 50 ساله دارد.

نه این که کپی کاری از غربی ها هنر باشد، اما در این شهر آن قدر ساختمان ها و برج های بی شکل و قواره و بی اصل و نسب ساخته اند که وقتی چشمت به بنایی چون خانه ثابت پاسال می افتد، قند در دلت آب می شود.

وقتی کش و قوس ها بر سر این خانه بالا گرفت، سازمان ها و نهادها هر یک توپ را به زمین دیگری انداختند وآخر سر شهرداری این توپ را وارد زمین میراث فرهنگی کرد اما جالب این که رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران پس از چند ماه روز دوشنبه اعلام کرد عمارت ثابت پاسال فاقد ارزش تاریخی است و در فهرست میراث ملی به ثبت نمی رسد و به نوبه خود توپ را از زمین سازمانش دور کرد.

پرسش اینجاست که بر فرض این خانه ارزش تاریخی و فرهنگی نداشته باشد، آیا ساختن مجموعه ای تجاری مسکونی آن هم در 9 طبقه جز افزودن بار ترافیکی در منطقه جردن تهران که این خانه در آن واقع شده است، برای مردم این منطقه حاصل دیگری دارد؟ چند سالی است که شهرداری تهران ابتکار هوشمندانه ای به خرج می دهد و خانه بزرگان فرهنگ و هنر شهر تهران را خریداری و آنها را به خانه موزه تبدیل می کند، خانه هایی که شاید ارزشی از نظر معماری نداشته باشد، ولی نام این بزرگان را یدک می کشد. اما چه ایرادی دارد شهرداری خانه هایی را که از نظر معماری ارزشمند به شمار می آیند، و چون کاخ های پهلوی ها نمادی از تاریخ ستمشاهی تلقی می شوند نیز خریداری و به موزه یا فرهنگسرا تبدیل کند؟

کمیل انتظاری – گروه فرهنگ و هنر