برخی از رشته های هنری صنایع دستی در حال فراموش شدن هستند چون یا کمتر دیده شده اند و نام آنها برای همه مردم ایران آشنا نیست و یا اینکه آخرین نسل از هنرمندان این رشته ها دیگر در این دنیا نیستند. مانند جوک کاری یا شرفه دوزی و متکازین.

به گزارش خبرنگار مهر، هرچه ابریشم بافی و پلاس بافی در ایران معروف است، اما به جای آن برخی از رشته های هنری صنایع دستی نیز هستند که اگر چه هنرشان را همه می بینند اما شاید برخی از نام های آنها آشنا نباشد مانند اشک دوزی. این رشته هنری که در بیشتر استانها رواج دارد در گروه رو دوزی های صنایع دستی قرار گرفته و منظور از آن دوخت مروارید های اشک گونه بر روی پارچه های سنگین است مانند ماهوت، مخمل و اطلس.

اما در ایران به خصوص در استان خراسان جنوبی هم در رشته صنایع دستی چوبی و حصیری هنری وجود دارد به نام اسپند بافی که به نخ کشیدن دانه های اسپند و اضافه کردن نخ های رنگیف منگوله و … به اشکال مختلف بر روی سطح مقوایی حصیری و پارچه ای می گویند.

هنرمندان یزدی هم به پارچه ای دست بافت با عرض 75 تا 90 سانتی متر و طول 25 سانتی متر و طرح های ساده پیچازی و راه راه برای رو پوش مدارس یا لباس محلی شان، ارمک بافی می گویند که در بین خودشان معروف است اما ایرانیان نام آن را کمتر شنیده و یا نشنیده اند.

برخی از عناوین این رشته های هنری تنها در همان استانی که رایج بوده، کاربرد و معنی دارد مانند ایزار که در قزوین به بافت پارچه سنتی به رنگ آبی برای سفره نان می گویند.

“متکازین” هم مخصوص اهالی روستایی به همین نام در مازندران است. دست بافته ای با تارهای سقید پنبه ای پر تاب، با پود زمینه و پود اضافی که نقوش را بوجود می آورد مخصوص متکازینی هاست و در گروه نساجی سنتی قرار دارد.

شعربافی

جوک کاری هم به تولید اشیا با استفاده از چوب در رنگهای مختلف و نقوش هندسی بر روی آن با مقطع های مثلثی و مستطیلی می گویند که جزو صنایع دستی چوبی و حصیری اهالی آباده در استان فارس است و نمونه آن را در جای دیگری نمی توان پیدا کرد.

بر عکس آن، “شرفه دوزی” است که اهالی کاشان، اصفهان، آذربایجان شرقی، گرگان، خراسان، زاهدان و یزد آن را به خوبی می شناسند و روی حاشیه لباس ها، پرده ها و سجاده ها با تکنیک های مختلف رودوزی می کنند و نامش را گذاشته اند شرفه دوزی.

شیریکی پیچ

بخارا دوزی هم به نوعی رودوزی که در اثر پرکاری دوخت پارچه زمین هاش معلوم نباشد می گویند و این رشته از رشته های صنایع دستی متعلق به استان اصفهان است. اصفهانی ها “پاپه ماشه” هم دارند. ساخت انواع قلمدان قاب آینه و … با استفاده از کاغذ فشرده شده ای که بر روی آن نقاشی سنتی ایران انجام شده باشد “پاپه ماشه” می گویند.

اما همین هنرمندان اصفهانی به همراه هنرمندان استان سیستان و بلوچستان و هرمزگانی هنری داشتند به نام “پریوار بافی” که به پارچه لطیف حریر از ابریشم با خواب مختصر می گفتند و این هنر با آنکه در گروه نساجی های سنتی جای داشت اما منسوخ شده است.

در این میان برخی از هنرها هم هستند که به آنها پیشه های وابسته به صنایع دستی می گویند مانندبه عمل آوردن پوست حیوانات حلال گوشت به وسیله زدودن پشم، آتش دادن، نمک زدن، نرم کردن با محلول و روغن کرچک یا همان دباغی سنتی.

رفوگری هم از این نوع رشته هاست که برای مرمت آسیب های وارده به قالی به کار می  آید و یا رنگرزی گیاهی سنتی.

حتی برخی از هنرهای سنتی وابسته به معماری هستند مثل گلیم مسند. این گلیم مختص به اردبیل است که معمولا با نقش محراب برای جانماز تهیه می شوذ و انواعش دیگرش را برای بالای اتاق مهمان تهیه می کنند. ساروج بری هم از همین نوع است و به تزئینات معماری بیرونی بنا و یا قسمت های مرطوب داخل با ملات آهک می گویند و بیشتر در استانهای اصفهان قزوین و تهران کاربرد دارد.

بسیاری از همین هنرهای سنتی و صنایع دستی در ایران فراموش می شوند و چون اغلب آنها هنر ظریف کاری است کسی دنباله رو احیا و یا زنده نگه داشتن آنها نیست به همین علت معرفی نمی شوند و کسی هم به سراغ آنها نمی رود. این درحالی است که متولیان صنایع دستی در ایران همواره اعلام می کنند ایران بیش از 350 نوع هنر دستی دارد اما چه فایده که بسیاری از ایرانیان حتی نام بسیاری از آنها را نشنیده اند چه برسد به آشنایی با آنها و یا حتی استفاده از این هنر در زندگی شان.