iran

«گردشگری ایرانی به سبک پیاده‌رونشین‌های هندی» معضلی است که چند سالی می‌شود دامن‌گیر به اصطلاح صنعت گردشگری کشور شده و «مینو حسنی اصفهانی» مدرس، کارشناس و پژوهشگر حوزه‌ی گردشگری با نگاهی به این معضل تلاش کرده است وضعیت گردشگری داخلی ایران را بررسی کند.

به گزارش توریست ها به نقل از ایسنا، در یادداشت این پژوهشگر آمده است: مردی میان‌سال با زیرپیراهنی سفید رنگ، روی چمن‌کاری‌های امتداد یکی از خیابان‌های مرکزی شهر زانو زده و در حال چنگ زدن به موهای کف‌زده‌اش است. بطری یک‌ونیم لیتری پر از آب را برای آبکشی موهایش، کنارش روی زمین قرار داده است. چنین صحنه‌ی نامأنوس با زندگی شهری در نگاه اول، خیابان‌های پر ازدحام «بمبئی» یا «دهلی» را به یاد انسان می‌آورد و هندی‌های خیابان‌خواب که سال‌هاست در امتداد پیاده‌روهای خیابان‌های معروف این شهرها زندگی می‌کنند و ناگزیر تمام امور اجتماعی و شخصی رایج زندگی یک انسان مانند به دنیا آمدن، خوابیدن، غذا خوردن، مسواک زدن و شستن سر و کله را در کنار همین خیابان‌ها انجام می‌دهند.

اما صحنه‌ی شرح داده‌شده نه در هندوستان، بلکه در یکی از شهرهای شیک و پرطرف‌دار گردشگری ایران اتفاق افتاده و آن مرد یکی از میلیون‌ها گردشگر داخلی نوروزی ایرانی بود که با وسوسه‌ی تغییر حال و هوا و استراحت فیزیکی و روحی، با یک چادر مسافرتی، یک گاز پیک‌نیکی و حداقل مایحتاج روزانه در معیت خانواده که ممکن است شامل نوزاد، کودک یا حتا فردی سالمند هم باشد، راهی سفرهای ارزان‌قیمت از نوع ایرانی شده است!!

این مسافران غالبا خسته و همیشه نگران و ترسان از هر نوع تغییرات جوی، مقصدشان کنار خیابان است و در پیاده‌روها چادر برپا می‌کنند، همان‌جا آشپزی می‌کنند، می‌خوابند و بچه‌های‌شان را سر و سامان می‌دهند. فرقی نمی‌کند کدام شهر ایران، کافی است سری به پارک بزرگ یا خیابان اصلی شهر بزنید تا به این نتیجه برسید.

ما ایرانی‌ها در مدت چند روز سفر نوروزی دقیقا نمونه‌های کپی‌برداری‌شده از خانواده‌های پیاده‌رونشین هندی هستیم!!

در دنیای امروز که کشورها برای جذب درآمدهای بیشتر از گردشگری، سر و دست می‌شکنند، هر روزه رشته‌های جدیدی نیز به بازار گردشگری معرفی می‌شوند که طرفداران خاص خود را بلافاصله پیدا می‌کنند. بازدید از خرابه‌های مناطق سیل یا زلزله‌زده، بازدید از مناطق فقیر یا جنگ‌زده‌ی دنیا، تجربه‌ی خطرناک‌ترین فعالیت‌ها در طبیعت و شب‌مانی در هتلی یخی با میانگین دمای زیر صفر درجه، انواع جدید و البته عجیب و غریبی از گردشگری هستند که شاید بعضی از آن‌ها برای بسیاری از مردم خوشایند نباشد و جذابیتی نداشته باشند؛ اما طرفداران خاص خود را دارد که پول را به جیب کشورهای مبدع این رشته‌ها جاری می‌کند.

به نظر می‌رسد که ما هم می‌توانیم یکی دو رشته‌ی جدید به جهان پرهیاهوی سفر و گردشگری معرفی کنیم، شاید بازار ساکن گردشگری ورودی ما هم تلنگری بخورد.

گرچه از بعد شاخصه‌های علمی گردشگری، کشور ایران رشد چشمگیری در دهه‌ی گذشته نشان نمی‌دهد و گرچه ما همچنان بر ایستایی خود در توسعه‌ی گردشگری داخلی بسیار بیش از گردشگری ورودی تأکید داریم و باز هم گرچه، در مقایسه با دیگر کشورهای در حال توسعه در ایجاد زیرساخت‌های گردشگری پایدار حرفی برای گفتن نداریم، اما بی‌شک می‌توانیم مدعی اختراع و البته آزمایش شکل‌های جدیدی از گردشگری در کشورمان باشیم؛ یکی از آن‌ها «گردشگری هندی» است.

سفری برای تجربه‌ی زندگی روزمره در کنار خیابان که البته فقط نامش «گردشگری» است، چراکه هیچ چرخش و درآمد مالی و منافع اجتماعی قابل توجهی برای جامعه‌ی میزبان ندارد. درصد قابل توجهی از سفرهای نوروزی در ایران، یعنی دور شدن موقت از محل زندگی با حداقل هزینه. متضرران این نوع سفرها غالبا بیش از ذی‌نفعان آن هستند. در یک سمت، بخش‌های دولتی مختلف قرار دارند که باید در جهت اسکان، جای‌گیری و رفع تخریب‌ها پس از خروج گردشگران از شهرها و روستاها هزینه‌های بسیار کنند. در طرف دیگر، جامعه‌ی میزبان است و صاحبان مشاغل گردشگری که برخلاف انتظارشان سودی قابل توجه از فروش محصولات و خدمات عایدشان نشده و در طرف دیگر، میراث فرهنگی و طبیعی کشور است که به یک‌باره و در مدت کوتاهی تحت فشار انبوه گردشگران بیش از ظرفیت تحمل خود قرار گرفته‌اند، گردشگرانی که درباره‌ی چگونه بودن در طبیعت و رفتار با میراث تاریخی حداقل آموزش ممکن را در مدرسه، دانشگاه، خانواده و اجتماع دریافت کرده‌اند.

گردشگری ایرانی به سبک پیاده‌رونشین‌های هندی، از شاخصه‌های عمده‌ی اقتصادی و البته اجتماعی صنعت گردشگری برخوردار نیست، بنابراین نباید آمار صد میلیونی روبه رشد آن را در آمار کلی گردشگران داخلی ایرانی محاسبه کرد. به نظر می‌رسد هرچه زودتر باید برای تغییر شکل این نوع مسافرت در کشور و کاهش آسیب‌های ناشی از آن برنامه‌ریزی شود.